کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : غلامرضا سازگار     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن     قالب شعر : غزل    

هر دم هـزار نـوبت جان از بدن برآید            تا آه سیـنه ســوزى از قـلـب من برآید

بس كوه غصه بُردم بس خون دل كه خوردم            گویى كه از لبم خون جاى سخن برآید


از بس كه یار قاتل سوزم نهفته در دل            تـرسم كه جاى آهـم دود از دهن برآید

دیگر نمانده هیچم تا كى به خود بپیچم            اى مرگ همتى كن تا جان ز تن برآید

امروز بین حجـره فــردا كـنـار كوچه            آواى غـربـت مـن از ایـن بـدن بـرآیـد

نیكوست زهر دشمن در راه دوست از من            هم سـوخـتن به آتش هم سـاختن بـرآید

ازبس كه رفتم از تاب از بس تنم شده آب            بر من صداى فـریـاد از پـیـرهن برآید

نَبوَد عجب كه بر من هنگام دفن این تن            خون در لحد بجوشد سوز از كفن برآید

جان سوز شعر میثم خیزد ز دل دمادم            مـانـند نـالـهاى كـز بیت الحـزن بـرآید

: امتیاز

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمود قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

ای دل تو بخوان تا که غریبانه بگرییم          با چـشـم تر از غـربت جانـانه بگـرییم

با یــاد گــل روی عــزیــز دل زهـــرا          شمـعـی شده در مـاتـم پـروانه بگـرییم


ای نـور دل حـضرت اربـاب، شـبـانـه           با شاه خـراسـان به تو دُردانـه بگـرییم

بـا نـالـۀ زهــرا و به هـمــراه نـقـیّ ات           بر حـال تو، با حـال پـریـشانه بگـرییم

داغی است به سینه که سزد تا سحر امشب          بر اشک تو و خُـدعـۀ بیـگـانه بگـرییم

بالیـن تو امشب نه طـبـیـبی نـه حـبیبی          بـگـذار بــرای تـو طبـیـبـانـه بـگـریـیم

ای پـاره جـگـر اذن بـده تا که دمـی را          بر کـشـتۀ صد پـاره غـریـبانه بگـریـیم

بر آن بدن بی سرِ عریان به روی خاک          چون دخـترک گـوشـۀ ویـرانه بگـرییم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

با نالۀ زهــرا و کف و ســوت کنیـزان           بر حال تو، با حــال پــریشانه بگـرییم

داغی است به سینه که سزد تا سحر امشب           بر اشک تو و خــنــدۀ بیـگــانه بگرییم

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

تـا آه سـینه سـوزی، از قـلـب من برآیـد           هر دم هـزار نـوبت، جـانـم ز تن بـرآید

بس کوه غصه بُردم، بس خون دل که خوردم           پیـوسته از لـبـم جـان جـای سخـن برآید


از بس که یـار جـانی آتـش زده به جانم           تـرسـم که جـای آهـم دود از دهن برآید

دیگر نمانده هیچم تا کی به خود بـپـیچم           ای مرگ هــمتی کن تا جان ز تن برآید

امـروز بین حجـره، فـردا کـنـار کـوچه           فــریــاد غــربت من از ایـن بـدن بـرآید

نیکوست زهر دشمن در راه دوست کز من           هم ســاختــن به آتش هـم سـوختن برآید

ازبس که رفتم از تاب،ازبس که گشته ام آب           فــریــاد آه آهـــم از پــیـــرهــن بــرآیــد

جـا دارد از غـم من هنگـام دفـن این تن           خون در لحد بجوشد اشک از کفن برآید

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است،  جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

از بی وفــائی یــار، این بـود قسمت من            من گــریه کن بمیـرم، او خنده زن برآید

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمدفرحبخشیان(ژولیده نیشابوری) نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

سوخت از زهر هلاهل جگرم مادر جان!           تیره شد روز به پیش نظرم مـادر جان!

من در این حجرۀ در بسته بخود مىپیچم           کس نداند که چه آمد به سرم مادر جان!


من جـوادم که به یاد تو سخـن مىگـویم           چون تو را از همه مشتاق ترم مادر جان!

هـمچـو شمعى اثـر زهـر سـتم آبـم کرد           سوخت پروانه صفت بال و پرم مادرجان!

چون تو در فصل جوانى ز جهان خواهم رفت           که زده داغ تو بر جان شررم مادر جان!

به لب خـشـک منِ غـمـزده آبى بـرسان           کز عطش سوخته پا تا به سرم مادر جان!

شعر ژولیـده گـواهى دهد از غربت من           دوست دارم که بیایى به برم مادر جان!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

من در این حجرۀ در بستۀ خود مىپیچم           کس نداند که چه آمد به سرم مادر جان!

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

چون تو در فصل جوانى ز جهان سیرشدم           که زده داغ تو بر جان شررم مادر جان!

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

نکشد گر که مرا زهر جفا، خواهد کشت           خــنــدۀ همــســرِ بیــدادگـرم مادر جان!

همسرم پشت در خــانه به دست افشانى           من به یاد تو و مسـمـارِ درم مادر جان!

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : حسین میرزائی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

یارب از کـینۀ هـمسر جگـرم می سوزد            من از این یار ستمگـر جگرم می سوزد

دیده پُراشک؛ لبم خشک و رخم بر روی خاک            سیـنه ام گـشـتـه پُر آذر جگرم می سوزد


همچو مرغی که پرش سوخته از آتش زهر            کنج حجـره زده پَـرپَر جگرم می سوزد

بر روی خاک زمین پا نکشم پس چه کنم            که منِ تشنه لب، آخـر جگرم می سوزد

به جوانی نه، که از دورۀ طـفلی به خدا            از غـم و غـصۀ دیگر جگرم می سوزد

خود جوانمرگ رضایم ولی در دم مرگ            به جـوانمرگی مــادر، جگرم می سوزد

یاد آن کوچه و آن سیلی و آن روی کبود            آیـدم تا که به خاطـر، جگـرم می سوزد

یاد آن لحظه که گــم کرد رهِ خـانۀ خود            به پــریـشـانی مـادر جـگـرم می سـوزد

مـادرم نقـش زمین گشت عـلی آه کـشید            من ز سوز دل حـیـدر جگـرم می سوزد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

شــرر زهــرِ جفــایـش فــرامــوشــم شد            چون ز شادیش فزونتر جگرم می سوزد

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

معـبـود من خــدای من ای حــیّ داورم           دیگـر به لـب رسـیـده نـفـس های آخـرم

همچون رضا به حجرۀ در بسته جان دهم           در شهـر غـربت از پـدرم ارث می برم


در بسته، دل شکسته، بدن خسته از ملال           این غم کجا برم که مرا کشت هـمـسرم

ای امّ فــضــل مـی شنــوی نــالــۀ مــرا           یک جرعه آب چیست؟ که ریزی به حنجرم

رویـم بُــوَد به قـبـله و چشمم بُوَد به در           ای کـاش نـازنـیـن پـسـرم بـود در بــرم

طاقـت نـمانـده تا بـزنـم دست و پا دگـر           بهـتـر که دسـت و پـا نـزنم نـزد مـادرم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ للازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ازسوز زهر وسوزعطش سوخت جان من          آبــم نــداد قــاتــل و شــد آب پــیــکـــرم

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

شرار زهر قاتل سر زند از جسم و از جانم           کسی بر من نمی گرید به غیر از چشم گریانم

من از دوران طفلی تا جوانی خون دل خوردم           که از هر ناله می جوشد هزاران درد پنهانم


میان حجرۀ در بسته مثل شمع، می گریم           مگر با قطرۀ اشکی شود تر چشم گریانم

تمام عمر با تنهائی و غـربت گرفتم خو           ولی وقت شهادت مادرم زهراست مهمانم

اَلا ای آه، از زندان تنگ سینه بیرون شو           که من با ناله داد خویش از صیاد بستانم

گهی نام محمّـد بر لبـم گه یا رضا گویم           گهی رو به مدینه گه بود سوی خراسانم

شریک زندگی گردیده قاتل، خانه ام مقتل           انیسم اشک چشم و حجرۀ در بسته زندانم

ز سوز خود سرودن سوز دل دادم تو را میثم           که خورده نظم تو پیوند با اشک محبّانم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

که دیده صید، دست و پا زند، صیاد کف بر کف           اَلا صیاد من صید تـوام دیگر مسـوزانم

مرا کشتی دگر شادی مکن ای دخـتر مأمون           گـرفتم نیستم فــرزند پـیـغـمـبـر، مسلمانم

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

وقت دریا شدن و موسم باران شده است           روضه ات شکر دوباره به من احسان شده است

هر کسی گریه کند غربت بی مثل تو را           هم نفس با نفس شاه خراسان شده است


من بمیرم که به جان دادن تو رحم نکرد           اثر زهر به جسمت چو نمایان شده است

یک طرف زهر هلاهل طرفی داغ فراق            چقدر بر جگرت زخم، فراوان شده است

شکر گیـسوی تو را پنجۀ دشمن نکشید           دشـمنت پیــرهن کهنـه ات از تن نکشید

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

من بمیرم که به جان دادن تو می خـندند           اثر زهر به جسمت چو نمایان شده است

یک طرف زهر هلاهل طرفی هلهله ها            چقدر برجگرت زخم، فراوان شده است

سهم آب تو زمین خورد؛ لبت خورد ترک           آب از خشکی لب های تو گریان شده است

تا ســر بــام کـشـیـدنـد تنـت را به زمین          بی سبب نیست که گیسوت پریشان شده است

مدح و مناجات با امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : توسل وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مسمط

خـون شـد از غــم دلِ خـدا جـویم             درد بــسـیــار و نــیـسـت دارویــم

می فــشـانـم ســرشـك و می گـویـم             یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی


ســیــنــه ای پُــر شــرار دارم من             دل و جــانـــی فــــكـــار دارم مـن

دو جــهـان بـا تــو كـار دارم مـن             یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی

روزگـــارم ز غـــم تــبـــاه شــده             قــلـبــم از مـعـصـیـت ســیـاه شـده

راهِ مـن مــنــتــهـی بـه چـاه شـده             یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی

خـستــه و دلــشــكــســتـه و زارم             گــــره افــــتـــاده اسـت در كــارم

جـز بـه كـویـت كـجـا پــنـاه آرم؟             یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی

ای كــه روح عـــبــادتــی مــا را             عــذر خــواهِ قــیــــامــتــی مــا را

جــانِ زهـــرا عــنــایــتـی مــا را             یـــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنــی

تــشنــه ام تــشنــه بر من آب بــده             گــنـــهــــم را بــبــر ثــــواب بــده

بــه گــــدای درت جــــواب بـــده             یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی

دردِ مـن را دوا كــنـی چه شـود؟             حـاجـتـم را روا كــنـی چـه شـود؟

قـسـمـتـم كـربـلا كـنـی چه شـود؟             یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی

عــزت عــالــمــیــن می خــواهــم             نجــف و كـاظـمــیـن مـی خــواهــم

طـوفِ قـبـر حـسـیـن مـی خـواهـم             یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی

من كه چون شـمع بر فــروخته ام             از غــم غــربـت تــو ســوخــتــه ام

چــشــم بر رحـمـتِ تو دوختــه ام             یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی

هــمــســرت كـرد نـامـراد تـو را             سـاخـت مـســمـوم از عـنـاد تو را

ای كه خـوانـده پـدر جـواد تـو را             یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مسمط

بـــنـــده ام بـــنـــدۀ ولای تـــوأم             عـاشـق صحـن با صفـای تـوأم

تو جــوادی و من گــدای تــوأم              یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی


قــامــتـم خــم شـده ز بـار بــلا              حـاجــتـم بـاشـد از تـو یا مـولا

نجف و كاظمین و كـرب و بلا              یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی

ای كه از زهر خون شده جگرت             به تـو و جـدّ و مــادر و پـدرت

منِ بـیچــاره را مـران ز درت              یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی

ســائــلــم ســائــلــم جــوابــم دِه             تــشــنــۀ جــام وصــلـم آبــم دِه

چــشــم گـریـان، دلِ كبــابـم دِه              یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی

بـه امـام و بـه حُـرمتِ شــهــدا              به عــلـی و بـه مـادرت زهــرا

دسـت خــالــی نــمـی روم ابــدا             یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی

ای تـو را یـارِ بـی وفــا كُـشـتـه             بـا لـبِ تـشـنــه از جـفـا كُـشـتـه

با چـنـان پـاكـی و صفـا كُـشـته              یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی

بسـته با دستِ فـتـنـه راهِ تو شد             همه جـا پُـر ز سوز و آهِ تو شد

حـجـرۀ بـسـتـه قـتـلـگـاهِ تو شد              یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی

لـرزه بـر جـان اهـل دین افـتـاد             شـعـلـه بر قـلب مسلـمیـن افتـاد

بـر دلـم نــالـه ای حـزیـن افـتـاد             یــا جـــواد الائـــمــه ادركــنــی

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مانده بر بــام جـسـم بی كـفـنـت             مرغ ها نـاله زن به گــرد تنت

ســایه كــردند بر روی بــدنـت             یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی

تــنــت از بــام بر زمیــن افـتاد             یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سید هاشم وفائی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

شب نشینان فـلـک چشم تـرش را دیدند            همه شب راز و نـیاز سحـرش را دیدند

تا خدا سیر و سفر داشت همه شب وز اشک           غرق در لاله و گـل رهگذرش را دیدند


هر زمان رو به خدا کرد در آن خلوت اُنس           او دعـا کـرد و مـلائک اثـرش را دیدند

جلوه اش جلوه ای از نور خدا بود و ز عرش            همچو خورشید به سر تاج زرش را دیدند

همه سیراب از آن چشمۀ رحمت گشتند           سائلان بخـشـش دُرّ و گهــرش را دیدند

روز پرسیدن هر مسئله از علم و کمال            پـایـۀ دانـش و حُـسن نـظـرش را دیـدند

عــمــر او آیـنۀ عــمـر کـم زهــرا بـود            در جـوانی همه شـوق سفـرش را دیدند

دود آهش به فلک رفت از آن حجرۀ غم            شعـلـه های جـگـر شعـله ورش را دیدند

هرکه پـروانۀ شمـع غـم او شد هر شب           عـرشیان سـوخـتن بال و پـرش را دیدند

چون که شد سایه فکن نخل شهادت آن روز           همه با اشـک «وفائی» ثـمرش را دیدند

: امتیاز

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

آیـاتِ تـشـنگی است سُـرود زبـان من            مـرثیـه های داغِ عـطش تـرجـمان من

جــز آیــه های درد، تَــرَنُّــم نـمی کـنـم            یعـنی که زهـر بُــرده تـمـامِ تـوان من


سوز عطش گِلوی مرا زخم کرده است            بی خود نشد شکـسته شکسته بیان من

از بسکه تشنگی تب و تاب مرا ربود            خشکـیـده ذرّه ذرّه زبان در دهـان من

این حجره نیست  خانۀ من؛ مقتلِ من است            خود قــاتل است همسرِ نامهـربان من

حالا نَفَس به سینۀ من حَـبـس می شود            دشمن نشـسـته منتـظـرِ نـیـمه جـان من

گیرم چراغ عمرِ مرا هم کنی خموش            خـامـوش کِی کـنـید فـروغ نهـان من؟

افـسـوس قـاتـلِ پـسـرِ فـاطـمـه شـدی!            خِـیری کجا رسد به تو از دشمنان من

کُـشتی مرا به فـصل جـوانی خـدا کند            رحـمـی کـنـید بر پـسـرِ نـوجـوان من

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید زیرا کلمه جان کندن به هیچ وجه شایستۀ امام نیست.

این حجره نیست، مقتلِ جان کندنِ من است            خود قــاتل است همسرِ نامهــربان من

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

آیا جــوابِ آهِ غــریب است کف زدن؟            هرهلهله است خنجرِ تیزی به جان من

از حجره تا به بام تنم زخمه زخمه شد            این راه پــلّه می شکَـنَـد استخــوان من

هــادی بیا به وقت جــدایی نظـاره کن            بر بــام خــانه بی کَــفَــنی میـزبان من

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمد فردوسی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

زهرش اثر کرد و گرفت از تو توان را            طوری که حتی تار دیـدی این و آن را

وقـت زمیـن افـتـادنت احسـاس کـردی            در باغ سـرسبـز تـنت رنـگ خـزان را


درگوشۀ حجره به خود پیچیدی از درد            یعـنـی چـشیـدی درد تـلـخ استخـوان را

مـثـل عـمـو جـانـت حـسـن آزار دیـدی            از بس شنـیدی از خودی زخـم زبان را

این زن که دست جعده را از پشت بسته            جاری نمـود اشک زمـین و آسمـان را

هر چند که لب تشنه جـان دادی ولیکن            دیگر ندیدی رنگ و روی خیـزران را

با نعــل اسـب از تو پـذیـرایی نکـردند            دیگـر نخـوردی ضربه های ناگهـان را

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

از او تقــاضــای دو قـطــره آب کردی            وقتی تمــاشــا کرد خـشکــی دهــان را

در پیش چشمت آب ها را بر زمین ریخت            ســوزاند قلب مــادری قــامت کمان را

با هلهله ... با کف زدن ... با پای کوبی            مـانـند عــاشــورا ورق زد داستــان را

شکــر خــدا بــالای بــام آمــاده کـردند            بــال کبــوتــرها برایت ســایه بــان را

دور و بر تو جــز کبــوتــرها نبــودنـد            دیگر ندیدی خولی و شمر و سنــان را

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : سید محمد میر هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

رزمنـدۀ عـشـقم مـرا همسنگرى نیست            مادر نه، فرزندى نه، یار و همسرى نیست

جز مرگِ غربت با دل صد پاره از غم            بهـر نجـات از غصه راه بهـترى نیست


غـربت ببـین فریاد من بر آسمـان است            اما چه سـازم قــاتـلم را بـاورى نـیـست

جـان دادم و دست خودى در كار باشد            زهر خودى خوردم كه زهر دیگرى نیست

جـز خاكهـاى حجـرۀ در بـسـته و، جـز            خون جگر از بهر این دل یاورى نیست

هر قـطـرۀ خـون دلـم این نـكـته گـوید:            یـاس سپـید عـشـق كه نیـلـوفـرى نیست

من مرغ عـشق كـوثـر از نسل رضایم            كنج قفس از من به جز مشت پرى نیست

تا كه به دامـانـش بگـیـرد این سـرم را            جـان مى دهـم امـا كـنارم مـادرى نیست

با یاد جـدّم از عطش مىسوزد این دل            لبـها تـرك خورده ولى آب آورى نیست

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

با نیش خـنـد طعــنه‏ ها ســوراخ شد دل           وا حسرتا گر ضربت میـخ درى نیست

بالاى جسم نیــمــه جــانــم كـف زنـانند           شادى چرا؟ این شیوۀ غم پرورى نیست

در آفتــاب بــام، جــســمـم را گــذاریــد           بهر ســم اسبــان مرا گر پیكـرى نیست

مدح و مناجات با امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مسدس

ای بـاب حـاجـت همه ای قـبـلـۀ مراد           نـور الـهُـدی، ولیِّ خـدا، سـیـد العِـبـاد

خـیـرالامـم، محـیـط کـرم، آسمان جود           ابن الـرضـا امام نهـم، حضرت جـواد


باب عـطا و مـظهـر جـود خـدا تـویی

مولا تـویی، امـام تویی، مـقـتـدا تویی

قـرآن بُوَد ز مدح و ثــنای تو شـمّه ای           جز مهرتوبه گردن ما نیست ضمّه ای

بحر سه گوهری گهر هشت بحر نور           کـل ائـمــه را تـــو جــــواد الائـمـه ای

روح رضا، روان رضا، در وجود توست

تا روز حشر جود اگر هست جود توست

دشمن خجل ز لطف و عطا و کرامتت           از کـودکـی بـه عـالـم خـلـقت امـامتت

از ماه عارضت شـده شـرمنـده آفتاب           دل بـرده از امـام رضـا ســرو قـامتت

آئــیـنــۀ جــلال و جــمــال مـحـمــدی

مـجــمـوعـۀ تـمـام کـمــال مـحــمــدی

نامت ز کـار خـلـق گـره باز می کـنـد           عـلمت به سـن کـودکی اعـجاز می کند

مأمون چو پی به قدروجلال تومی برد           روحش ز تن برون شده پرواز می کند

برگرد شمع روی تو پـروانه می شود

در حـیـرت کـمال تو دیـوانه مـی شود

علم تو را احاطه به ملک دوعالم است           ظرف وجود پیش عنایات تو کم است

با آن هـمـه جواب مسائـل که می دهی           لال از جـواب مسئله ات ابن اکثم است

در کـودکـی به سـیـنه عـلوم پیـمـبرت

زانـو زدند کـل فـقـیهـان به محضرت

وقتی که دست جود تو بخـشندگی کند           بـاید کـرم به خـاک درت بـنـدگی کـند

مظلوم چون تو کیست کزآغاز زندگی           بـا دخـت قـاتـل پــدرش زنـدگـی کـنـد

یک عـمـر بود تلـخ ترین زندگـانی ت

تا آنکه کُـشت یار به فـصل جـوانی ت

هر گه تو را به چهرۀ مأمون نظاره شد           بر غربت پـدر، جـگرت پاره پاره شد

روزی که عقد بست به تودخت خویش را           سر تا به پات شعلـه ز داغ دوباره شد

پیوسته حبس بود به دل سـوز و آه تو

 دردا که گشت خانـۀ تـو قـتـلـگـاه تو

پیوسته بود سوز درون، شمع محفلت           با تو چه می گـذشت خـدا دانـد و دلـت

دندان نهاده روی جگر ســال ها بسی           تا دخـت قـاتـل پـدرت گـشـت قـاتـلـت

هر تیر غم که داشت قضا بر دل تو دوخت

از بس که سوختی جگر زهر بر تو سوخت

یار تو مار گشت و به جانت امان نداد            یک لحظه روی خوش به تومولا نشان نداد

بعد از حسین هیچ امامی به وقت مرگ           مثـل تو ای ولـی خـدا تـشـنه جان نداد

از شعله های سوز درون سوخت حاصلت

 بگریست بر غـریـبی تو چشم قـاتلت

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

عــمــر تـو در بهار جــوانی تمام شد        تـشـیـیـع پیـــکر تو به بــالای بام شد

افـتـاد بـین کـوچـه تـنـت از فراز بام        ایـن گــونــه از جـنـازۀ تو احترام شد

تا هست آسمان و زمین داغدار تو

پیوسته اشک دیدۀ "میثم" نثـار تو

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفتعلن مفتعلن فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

بـاز شــبــیـه شـب بــارانـی ام          زادۀ دریــایـم و طــوفـانـی ام

مـثـل اویـس از قــرن آواره ام          در پـی یــاران خـراسـانـی ام


عاشـقی ام را همـه فهـمـیـده اند          مِـهـر شـده مُهر به پیـشانی ام

دست نسیم است سر گیسویش           دست خودم نیست پریشانی ام

ابروی او نـورٌ عَلی نـور شـد          عـاشق این طاق چراغـانی ام

داده جنون هستی من را به باد

روز نخستی که شـنیـدم جواد

می چکـد از کـنج لـبانم شراب          خـانه ات آبـاد خـرابم خـراب

سنگ تراشی دل سنگم گرفت          تیشه زد وساخت ازآن دُرناب

شانه زدویکسره دل ریخت ریخت          درخم آن گیسوی پرپیچ وتاب

به به اگـر دسـت تو افـتـد دلـم          فارقم از روز حساب و کتاب

جاذبـۀ مـحـض مـرا نـور کن          حضرت خورشید به جانم بتاب

جـذبـۀ پـیـغـــمبـر اُمّـی جـواد

ای به ابـی انت و اُمـی جـواد

نیست فـقـط روز مـبادا کـریم          هست همه روز و شبم با کریم

یاد گرفته است که بر هیچ کس          رو نـزند ایـن دلـم، الا کـریم

هر چه گـره بیـشتـرم می زنـد          می شود این فاصله ها تا کریم

خواهش ماجرعه ای از آب بود          داد ولـی پـهـنـۀ دریــا کـریـم

بس که درِ بسته زدم خـسـته ام          باز نـشد هـیـچ در امّـا کـریم

در نزده در به روی ام باز کرد

باز همین طایـفـه اعجـاز کرد

فیض مسیحایی ات عیسی بَرَد          دست به دامان تو موسی برد

از هـمـه دل می بـرد آقـای مـا          بیشتر از حضرت زهرا برد

روی پرش لطف کن و پا گذار          رتــبـۀ جـبـریـل به بـالا بـرد

بـال بـده تا حــرم کـاظمـین ...

با نفس وای حـسینم ... حسین

مثـل همـیـشـه دم ایـوان طـلا           نام تو شـد نـام تو سوگند مـا

نـام تو گـفـتم و بـاران گـرفت           خیس شد از گریۀ ما صحن ها

پنـجـره فـولاد گـره بـاز کـرد          از من افـتاده بـه لـطـف شـما

مثـل هـمیـشه دم بـاب الجـواد          حـاجـت مـا بود که آقـا رضا

جـان جـوادت ببـرم کـاظـمین          تا کـه بخـوانـیم به پـائـیـن پـا

..."آمـدم ای شـاه پـنـاهـم بـده

خـط امـانـی ز گــنـاهــم بـده "

وای اگر غصه ی مـادر نبود          حـال تو اینـقـدر مکـدر نبـود

مثل حسن شدجگرت ریزریز          حیف که بالین تو خواهر نبود

خوب شد ازحنجره ات خون نریخت          حـرمـله در لحظـۀ آخـر نبود

شکر خدا پیکرت عریان نشد

زیـر سـم اسـب پـریشان نـشد

: امتیاز
نقد و بررسی

در بیت زیر کلمه وای دارای بار منفی است و صحیح نیست لذا تغییر داده شد

وای اگـــــر دست تو افتد دلم          فارقـم از روز حساب و کتاب

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

کاش زمین آب نمی ریـخـتـند          حیف به جز خنده پسِ درنبود

سخت کشیـدند تو را روی بام          وای اگـــر بــــام کبـوتر نبود

شکر خدا قـسمت تو بــــام شد          گودی و نامحرم و خنجرنبود

شــکر خدا پیش نگاهت ز بام         بر ســر نیزه سر اصغر نبود

شکــر برایت حـرم آخـر رسید          ناله ی مجـــنون دل لـــیلا برد

ذکر سینه زنی شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

بابا، بـابـا، بیـا به بـالیـن پـسر           بابا، بابا، مرا به پیش خود ببر(۲)

میان حجره بی کس وبی تابم            دیــده به راه رویت ای مـهـتـابــم


******************

تشـنه لبم کـسی نداده آبم (۲)

تنِ جوان من ز کیـن آزرده             باغ گـلم ولی شدم پـژمرده

زهـر جـفا امان من را، برده (۲)

کاش پدر تو بیایی ـ  رخ به من بنمایی ـ  پَرکشم به رهایی ـ  واویلا

مثل تو پدر من ـ  رویِ خاک سرِ من ـ  پاره شد جگر من ـ  واویـلا

بابا ، بابا ، بیـا به بالیـن پـسر         بابا، بابا ، مرا به پیش خود ببر(۲)

*******************

لاله زخـون بر  لب من بنشسته            شیشه عمر من کوته ام بشکسته

نفـس نفـس میزنم ، اما خسته(۲)

امان ز  نـا مروّتـی ِ هـمـسر             درون خانـه هم شدم بی یاور

بیـا به بـالا ی سـرم با مـادر (۲)

ازکسی خبرم نیست ـ خواهری به برم نیست ـ مادری به سرم نیست ـ واویلا

آهِ من چه حـزینه ـ هجر شهر مدینـه ـ یـاد آتش و سینه ـ واویلا

بابا ، بابا ، بیـا به بالیـن پـسر         بابا، بابا ، مرا به پیش خود ببر(۲)

*******************

بیا و نـاله کن بر این احـوالم              میان دست و پا زدن می نالم

به یاد آن تـشنه لبِ  گـودالم(۲)

به یاد آن تنِ بخـون غلطـانم             به یاد آن پـاره تنِ عـریانم

ذکرحسین وای حسین  میخوانم(۲)

خاک و خون کفنش شد ـ لاله گو بدنش شد ـ بوریا به تنش شدـ واویلا

خواهری روبرویش ـ نیزه بود و گلویش ـ مشت و پنجه و مویش ـ واویلا

بابا ، بابا ، بیـا به بالیـن پـسر         بابا، بابا ، مرا به پیش خود ببر(۲)

: امتیاز

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : مجتبی صمدی شهاب نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

بـابـا بیـا جـان کـنـدن من را نـظـر کـن           بابا بـیـا فکــری به حال این پـسر کن

از درد، صورت میکشم بر خاک حجره           خاکی تـماشــای رخ قـرص قـمـر کن


خـورشـیــد مـی ســوزد از آه آتــشـیـنـم           یک چاره بهر این وجود پُر شـرر کن

هستم جـگــر گـوشـه تو را بابا بیا زود           با آستین، پاک از لبم خـون جگـر کن

وقـت وصیّـت کــردنــم مــحرم نــدارم           یک دم بـیـا و مـادرم را هـم خـبر کن

چون مادرم هم دست وپهلویش شکسته ست           خود را عصای مـادر بی بال و پُـر کن

بالا سرم وقتی رسیدی روضه خوان شو           هــمـراه من تا مـقـتـل اکـبر سـفـر کن

من می شـوم اکـبر ولی نه قـطعه قـطعه           تو نیـمـه جان ایفای نقـش آن پـدر کن

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

کف می زنند اینجا به جای ذکر قرآن        تو آبروداری سر این محـتضر کن

گفتم که عــطشانم، ولی آبــم نـدادند        حـدّاقـل کـــام مرا با اشــک تر کن

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ازمن گرفته همسر من خورد و خواب را           زهـر جـفـا ز جـان و دلـم برده تاب را

وای از عِناد دختر مأمـون که از جـفــا           مـسـمـوم کــرده زادۀ خــیــرالـمـآب را


تنها نه جان من که از این شعله سوختند           جـان رسـول و فـاطـمـه و بـوتـراب را

پی می برد به سوخـتن جسم و جـان من           هـر کـس که دیـده سـوخـتـن آفـتـاب را

ای آنکه الـتهـاب عـطـش را شـنـیـده ای           بنگر به عضو عضو من این التهاب را

افکنده است شعله به جـان من و هنـوز           از من کـنـد دریـغ یکـی جـرعـه آب را

یـا رب تـو آگـهـی که بـرای بـقـای دیـن           بر جان خـریدم این سـتم بی حـسـاب را

جان میدهم به غربت وعطشان که خون من           تـضـمـیـن کـنـد تــداوم اســـلام نـاب را

باشد ز فـیض دوستی ما اگـر به حـشـر           آسـان کـند خـدا به «مؤید» حـسـاب را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

من می کنم به العطش از او سؤال آب        او می دهد به هلهله بر من جواب را

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

ازدل حجرۀ تاریک که بسته است درش          می رسد ناله ای و دل شده خون از اثرش

چیست؟ این نالۀ سوزنده و از سینۀ کیست؟          صاحب ناله مگر سـوخته پا تا به سرش


این فروغ دل زهراست که خون است دلش          این جگرگوشۀ موساست که سوزد جگرش

این جواد است که از تشنگی و سوزش زهر          جـان سـوزان بود و نـالۀ جانـسوز ترش

خانه اش قتلگه و همسر او قـاتل اوست          بارالهـا تو گـواهی که چه آمد به سـرش

هـمسر مـرد برایش پر و بال است ولی          هـمـسر سنـگـدل او بشکسته است پـرش

آتش زهـر چـنـان کرده به جـانش تأثـیر          که کنَد هر نفس سـوخـته اش تـشنه ترش

شـهـر بـغـداد بـود شـاهـد مـظـلـومِ دگـر          پسری را که دهد جان ز ستم چون پدرش

کـاش می بـود غـریب الــغـربـا در آنجـا          تا زمـانـی نـگـرد غـربت تنـهـا پـسـرش

: امتیاز

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علی انسانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

میـان حُـجـره چنـان ناله از جـفا می زد          که سوز ناله اش، آتش به ما سِوا می زد

به لب ز کینۀ بیگانه هیچ شِکوه نداشت          و لـیــک داد، ز بـــیــداد آشــنــا می زد


شرار زهر ز یک سو،لَهیب غم یک سوی          به جان و پیکرش آتش، جدا جدا می زد

گذشت کار ز کار و نداشت کار به کس          در آن میــانــه گهی آب را صدا می زد

صدای نـالـۀ وی هی ضعـیف تر می شد          که پیک مرگ بر او از جنان صلا می زد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

برون حُجره همه پایکوب و دست افشان          درون حجره یکی بود و دست و پا می زد
ستاده بود و جــــوادالائمّه جـــان می داد          از او بپرس که زخـم زبـان چرا می زد
گذشت کار ز کار و نـداشت کار به کس           در آن میــانــه فقط آب را صدا می زد